۴.۸.۰۱

سکوت زبان مادری تنهایست

 دوست داشتن گاه به غایت ترسناک است

شیفتگی، زندگی روی لبه ی تیغ است


درد تو مثل صندلی مرتاضان در همه ی تنم فرو می رود. 

اتیلا ایلهان

***

عشق از خاطره ها تغذیه می شود و از رویاها

به همین دلیل می گویم عشق کهنه هم که بشود عشق است

دلداده هر چه پیرتر دلداده تر

جمال ثریا

***

تو در قلب هر قطره ای بودی که به زمین می افتاد

اسم تو روی لب هایم معمای فقدان بود

سردار تُونجَر

***

سکوت زبان مادری تنهایی ست

و دانایی مادر همه ی رنج ها

شوکرو اَرباش

***

انار از یک روزنه شروع کرد و ناگهان شکافته شد

آن روز من طغیان کردم و تبدیل به یک مبارز شدم

عاریفه کالِندِر

**

زبان به سکوت که می رسد خون حرف می زند

بله خون حرف می زند

این را وقتی فهمیدم که خون من سرزمینم را می گشت

محمود تِمیز یورِک

***

چه زیباست به یاد آوردنت 

لابه لای خبرهای مرگ و پیروزی

***


آرزو می کنم به دست نیازمندنش برسد

امیدی که از ما دزدیدند.


ناظم حکمت

***


مترجم: لیلا اورند

کتاب

شعرهایی از شاعران ترکیه 

هیچ نظری موجود نیست: