دوست داشتن گاه به غایت ترسناک است
شیفتگی، زندگی روی لبه ی تیغ است
درد تو مثل صندلی مرتاضان در همه ی تنم فرو می رود.
اتیلا ایلهان
***
عشق از خاطره ها تغذیه می شود و از رویاها
به همین دلیل می گویم عشق کهنه هم که بشود عشق است
دلداده هر چه پیرتر دلداده تر
جمال ثریا
***
تو در قلب هر قطره ای بودی که به زمین می افتاد
اسم تو روی لب هایم معمای فقدان بود
سردار تُونجَر
***
سکوت زبان مادری تنهایی ست
و دانایی مادر همه ی رنج ها
شوکرو اَرباش
***
انار از یک روزنه شروع کرد و ناگهان شکافته شد
آن روز من طغیان کردم و تبدیل به یک مبارز شدم
عاریفه کالِندِر
**
زبان به سکوت که می رسد خون حرف می زند
بله خون حرف می زند
این را وقتی فهمیدم که خون من سرزمینم را می گشت
محمود تِمیز یورِک
***
چه زیباست به یاد آوردنت
لابه لای خبرهای مرگ و پیروزی
***
آرزو می کنم به دست نیازمندنش برسد
امیدی که از ما دزدیدند.
ناظم حکمت
***
مترجم: لیلا اورند
کتاب
شعرهایی از شاعران ترکیه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر