ایران به چه نیاز دارد؟ به پول فراوان؟ به ارز؟ به آب و باران؟ به ذخایر معدنی؟ به نیروی نظامی قوی؟ به تکنولوژی پیشرفته؟ به حمایت بین المللی؟ به اتم؟ خوب هر یک از اینها می توانند از جهتی کارساز باشند ولی هیچ یک به تنهایی مشکل او را حل نمی کنند. او به یک چیز احتیاج دارد و آن انسان است، همین و بس. اگر آن را داشت همه چیز را دارد اگر نداشت به جایی نخواهد رسید.
**
ظلم تنها آن نیست که حق ضعیفی را پایمال کنندبلکه آن نیز هست که حق تواانایی را به میزان کمتر از توانایی اش منظور دارند.
**
اخلاق اجتماعی ارتباط چندانی به سواد و بی سوادی ندارد. سواد زمانی کارساز است که تبدیل به فرهنگ شده باشد یعنی به درجه اخلاقی وسعت نظر فرد بیافزاید وگرنه می تواند مضر باشد چون صاحب سواد که از غرور و خودبینی پر شده است، نوعی اولویت برای خویش قائل می شود و پیشی گرفتن بر دیگران را حق طبیعی خود می بیند.
**
یکی از اموری که سهم عمده در اختلال زندگی اجتماعی دارد انتظار بیهوده در صف است. صف پدیده ی جدیدی است که با تراکم جمعیت در شهرها ایجاد شده است. در بعضی کشورها عارضه ی آن را به کمترین حد رسانده اند. از نظر بهداشتی ایستادن ساعت های طولانی در نوبت فشردگی عصبی ایجاد می کند.
**
جامعه طوری بود که تنها دیوانه می توانست آنچه می اندیشید بر زبان آورد و بخشوده شود.
**
زادی فرع ِ بر آگاهی است، زمانی کمبود آن احساس می شود که احتیاج به آن به ادراک در آمده باشد.
**
برای آنکه علم بتواند جا بیافتد کسب فرهنگ علمی یک ضرورت است.
**
از حکومت ستمکار یک چیز تاسف انگیز تر است و آن ملت ستمکار است. منظور از ملت ستمکار ملتی است که از تربیت بی نصیب بیافتد و بر اثر تحمل جور و فساد، ستمکش بشودو هم ندانسته و ناآگاه ستمگ و وضع طوری باشد که هر کسی بر زیردست و ناتوان تر از خود اجحاف روا دارد که البته این نیز موجبش حکومت ستمکار است.
**
از طریق اکسیر پول می توانید گناه را تبدیل به ثواب نمایید و دشمنی را تبدیل به دوستی.
**
در نظام هایی که دولت بر جز جز کارها نظارت دارد و چنین وانمود می شود که هیچ چیز از چشم مقامات پنهان نیست و از اینکه مردم در خانه ی خود چه می نوشند و با که می نشینند خبرش به گوش ها می رسد، چطور بشود گفت که توجه به اخلاق جامعه در مسئولیت حکومت نباشد؟ جولان موتورسیکلت ها را در پیاده رو ببینیم که گویی صاحب اختیار مطلق شهر آنها هستند!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر