۲۸.۱.۰۱

خاطرات رویاها و اندیشه ها کارل گوستاویونگ

 طبیب هنگامی موثر است که خود تحت تاثیر قرار گرفته باشد. فقط پزشک مجروح است که شفا می دهد. . اما وقتی طبیب شخصیت خود را مثل زره بر تن کند دیگر موثر نخواهد بود. 

**

هر درمانگری باید تحت نظر شخص سومی باشد تا دیدگاه دیگری را نیز آزادانه ببیند. زنان برای ایفای چنین نقشی استعداد دارند. آن ها دارای قوه ی شهود و کشف عالی و بصیرت نافذ و نقادی هستند و می توانند ببینند که مردان چه در آستین دارند. 

**

سرخ پوست گفت: سفید پوستان نگاهشان مات است و همیشه دنبال چیزی می گردند. گفتم دنبال چه می گردند؟ 

گفت سفید پوستان همیشه چیزی می خواهند، همیشه بی قرار و ناآرامند. ما نمی دانیم آنها چه می خواهند. آنها را نمی فهمیم فکر می کنیم دیوانه اند. 

پرسیدم چرا فکر می کند همه سفیدپوستان دیوانه اند. گفت: می گویند با سرشان فکر می کنند.  با تعجب پرسیدم: البته مگر شما با چه چیز فکر می کنید؟

گفت: با اینجا. و قلبش را نشان داد. در اندیشه ای طولانی فرو رفتم برای نخستین بار کسی در زندگی ام تصویر سفید پوست واقعی را ترسیم کرده بود. چنان بود که گویی تا آن زمان جز تصاویر احساسات برانگیز رنگین و آراسته ندیده بودم. این سرخ پوست نقطه ی آسیب پذیر ما را ضربه زد و حقیقتی را از پرده بیرون افکند که نسبت به آن کوریم. به نظر من همه ی عقاب ها و جانوران شکارچی که نشان های افتخار خانوادگی ما را می آرایند، نمایندگان روانی متناسب با طبیعت واقعی ما هستند.

**

هدف معنویت هندی، کمال اخلاقی نیست، بلکه بی خیالی است. او می خواهد خود را از طبیعت رها کند. 

**

شر به صورت واقعیتی تصمیم گیرنده در آمده است و دیگر نمی توان آن را با لفاظی از دنیا راند. ما باید اداره کردن آن را بیاموزیم او به اینچا آمده تا بماند. 

**

فرد هنوز متکی به سازمانی جمعی است تا موجب تمایز یافتن او بشود یعنی او هنوز واقعا نفهمیده که وظیفه ی شخصی است که خودش را از دیگران متمایز کند و روی پای خود بایستد. همه ی هویت های جمعی از قبیل عضویت در یک سازمان، حمایت از ایسم ها و غیره این وظیفه را ادا می کنند و این هویت های جمعی برای لنگ ها عصا، برای ترسوها سپر، برای تنبل ها بستر و برای غیر مسئول ها پرورشگاه است. همه ی این ها سر پناه ضعفا و بیچارگان است. 

**

وقتی انسان علم و اطلاعات یک رشته را به رشته ای دیگر منتقل می کند و آن را در عمل به کار می گیرد چیزهای خاص جدیدی روشن می شوند. اگر اشعه ایکس منحصرا در اختیار فیزیکدان باقی می ماند و در طب به کار  نمی رفت بسیار کمتر می دانستیم.

**

تنهایی از این نیست که آدم کسانی را اطراف نداشته باشد، از این است که آدم نتواند چیزهایی را منتقل کندکه مهم می پندارد، از این است که آدم صاحب عقایدی باشد که برای دیگران پذیرفتنی نیست. 

هیچ نظری موجود نیست: