موج من در اوجش بر تو گذشت
غم مدار از اینکه به سویت باز نیاید
واشویه ی ویرانش
از ساحل ِ فرسودن
**
زیبایی
آنچنان که بر لبت دروغ نیز
شکل خوش حقیقت را می یابد
زیبایی از دروغ ترک بر می دارد
**
عشق تو از تمام جهان تنهایم کرده است
**
ای یار من ای یاور
ای اطمینان بخش تر از باور
ای دوست غربت، آشنای من!
***
من از مصاف خدایی برگشته ام
که خنده را از کارهای شیطان می شمارد
و مرگ را معنای زندگانی انسان می انگارد
و عشق را می فرماید سنگسار کنند
و بوسه را از لب ها بردارند
بر دار کنند.
**
اینگونه است که نیکی دروغ را هم زیبا می کند
زان سان که زیبایی حتی دروغ را نیک
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر