نویسنده بودن یعنی اینکه درهای زیادی به رویت بسته است. دغدغه اش نه تنها محکومش می کند که در حاشیه ی ادبیات بماند بلکه شغل هایی با درآمد حقیر به دست می آورد
***
نمی شود زنی را دوست داشت و عمر را صرف زن دیگری کرد و از اولی انتظار داشت که وفاداری بی اندازه و بی طرف نشان دهد.
***
نویسنده پیوسته ناراضی بوده و هست و خواهد بود هر کس که راضی باشد قادر به نوشتن نیست. دغدغه ی ادبی از نارضایی بین انسان و جهان، کشف نواقص و نابرابریها و ادباری که احاطه اش کرده زاده می شود. ادبیات شکلی از شورش مداوم است و قید و بند نمی پذیرد. ادبیات شاید بمیرد اما تن به سازش نمی دهد.
**
مارکس: نویسنده می تواند پول دربیاورد تا بتواند زندگی کندو بنویسد، اما در هیچ شرایطی نباید بنویسد تا زندگی کند یا پول در بیاورد. نویسنده نباید در هیچ شرایطی کارش را وسیله بداند. برای او کارش هدف خود است.
***
بنا به قول باتای شر طبیعت انسان را نفی نمی کند بلکه کاملش می سازد و تمرینی است که بشر از راه آن می تواندآن قسمت از خِرَد را بازیابد.
***
همانطور که وجود خیر برای شر ضروری است، شیطان هم برای خدا واجب است.
***
سالها آنقدر برای چیزهای کوچک جنگیدیم که خودمان هم کوچک شدیم
***
"ملت" همیشه قصه ای سیاسی است که بر واقعیتی اجتماعی و جغرافیایی تقریبا همیشه به زور تحمیل شده است. یک نظام یکسان سازی آن را حفظ می کند که همگنی را چه به ملایمت و چه به زور تحمیل می کند. این کار سدها و موانعی به وجود می اورد که غالبا گسترش تنوع مذهبی، فرهنگی یا قومی را در چارچوب مرزهایش محال می سازد.
***
ملی گرایی شکلی از فقدان فرهنگ است که بر همه ی فرهنگ ها مسلط می شود و با همه ی ایدئولوژی ها همزیستی می کند منبعی حربه صفت در خدمت سیاستمدارانی با هر اعتقاد و عقیده. رژیمی چون کره شمالی وجود خود را با ملی گرایی توجیه می کند
***
ادبیات یکی از مهم ترین و خطرناک ترین چیزهای این جهان است هیچ سفسطه بازی نخواهد توانست به جای آنها صحبت کند ادبیات در دست نویسنده ای ماهر همچون دینامیت است.
***
رمان با دروغ گفتن حقیقت غریبی را بیان می کند که فقط می توان نهانی و پوشیده و در هیات چیزی که وجود بیرونی ندارد بیان کرد. رمان را به این سبب می نویسند و می خوانند که انسان برای آن طرز زندگی آماده شود. در دل هر رمان شورشی نهفته است. هنگامی که رمان بر زندگی می شورد و از آن تجاوز می کند آن انواع دیگر می توانند برده اش باشند. رمان اخلاقیات خاص خود را دارد که راست و دروغ در آن به طور منحصر به فردی در چارچوب زیبایی شناختی است.
**
وقتی رمان می خوانیم فقط خودمان نیستیم بلکه شخصیت هایی هستیم که رمان نویس ما را به درونشان می برد.
***
بالزاک نوشت: داستان، تاریخ خصوصی ملت ها است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر