۵.۲.۹۷

در نبردی مشکوک

تعداد بسیار بیشتری از کارگران هستند که بر اثر زخم معده می میرند تا بر اثر اصابت گلوله

*
ای رویایی ای صوفی ای معتقد به ماوراالطبیعه! چون شما اهل عمل هستید،
در تاریخ هیچکس به اندازه ی کسانی که با فکر عملی خود خواسته اند آدم ها را با شکم اداره کنند اشتباهات فاحش نکرده اند.
*
وقتی کسی مزدور باشد معلوم است که از دو راه یکی را انتخاب خواهد کرد: یا خدمت می کند یا خیانت
*
من به آرمان شما عقیده ندارم ولی به انسانها معتقدم.
*
نه آغازی وجود دارد نه انجامی. انسان خودش را در نبردی کورکورانه و وحشتناک درگیر کرده است تا از گذشته ای که چیزی از آن به یادش نمانده است، ببرد و به سمت آینده ای پیش برودکه خود قادر به درک و پیش بینی آن نیست. انسان تاکنون توانسته است بر همه ی مشکلات خود فایق آید و بر همه ی دشمنان خویش پیروز شود مگر بر یکی و آن هم خودش است. آری او قادر نیست بر خودش مسلط شود و برای همین است که بشریت از خودش نفرت دارد.
پی نوشت: یکی از دلایل موافقتم با این گفته اشتاین بک این است که انسان مدام تلاش می کند حد اعلا باشد هیچوقت قانع نیست و نمی شود و نخواهد بود چون همیشه فکر می کند از  دیگران عقب افتاده در حالیکه از خودش عقب افتاده است. این تصور و حسادت، ماسک است او همیشه در طلب پیروزی بر دیگران است تا خودش از خودش پیش بیافتد، که نمی افتد و در نهایت مغلوب خود است. او هرگز به ارضای درونی نمی رسد.
جان اشتاین بک

هیچ نظری موجود نیست: