۲۴.۸.۹۶

فلسفه ی سیاسی

یک حق وقتی طبیعی است که که اخلاقی باشد نه آنکه توسط دولتی وضع و اعطا شود. حقوق طبیعی حقوقی هستند که افراد انسان صرفا به دلیل انسان بودن و نه عضویتشان در فلان جامعه ی سازمان یافته ی سیاسی معین که مجموعه ی حقوق قانونی خاص خود دارد، از آن برخوردارند.
*
ما وارث تکالیفی که اسلافمان تقبل کرده اند نیستیم و دولت هایی هم که بر ما حکومت می کنند عموما با تصاب قهرآمیز حکومت بر سر کار آمده اند
*
لینکلن در بند دوم قول خود اشاره کرده است بی معناست: همه ی کومت ها مدعی اند که از مردم و برای مردم اند _ مگر می توانسته اند از کسان دیگر هم باشند؟
*
برای آنکه کسی بتواند دیگران را به قبول تعهدی برانگیزد باید که خود پیشتر به ان تعهد گردن نهاده باشد.
*
نظریه پردازی سیاسی که از علم سیاست متمایز است نه خیالپردازی یا طرح تعصبات است و ه یک بازی روشنفکرانه یا کمتر از آن، تحلیل زبانی. کار ِ پرداختن نظریه ی سیاسی یک مشغله ی فکری پیچیده و دقیق و جدی و سخت و مفید است.
*
موفقیت نیز یکی از شرایط لازم برای برای اعمال اقتدار_یعنی انتظار مورد اعتماد بودن و مورد پیروی و اطاعت واقع شدن_ را تقویت می کند. هر چه این چنین کسی موفق تر باشد مردم چون و چرای کمتری در مقابل وی خواهند کرد.
آنتونی کوئینتن

هیچ نظری موجود نیست: