۱۱.۷.۹۶

تاج السلطنه

پسری از جنگ مراجعت و به مادرش می گوید: شمیشر من کوتاه است. مادرش به او می گوید: قدمی جلوتر بگذار!
*
فرق است بین آنچه در طفولیت به شخص القا بشود، تا آنکه پس از فراگرفتن خرافات و حرکات نالایق، در عین شباب خود آرایی نموده، تقلید از همسایگان نماید. هر چند انسان عاقل باشد امکان پذیر نیست چیزهایی که در طفولیت تحصیل نموده ا خود دور کند. و اگر هم بخواهد همرنگ جماعت بشود صورت است نه سیرت.
*
چیزی را که می توانیم بفهمیم، نمی فهمیم.
*
بچه در صورتی از معلم بهره می برد که تربیت خانوادگی او درست باشد.
*
تمام سلاطین  وبزرگان و حکام بزرگ قتل می کنند، فساد می کند نه اینکه نفهمیده اند! نه نه خوب می فهمند، لیکن عادت کرده اند!
*
من نمی توانم خود ار بدبخت بگویم زیرا که بخت یک مخلوق خیالی است که زاییده ی طبع خیال پرور است.
*
پدر و مادر دلیل نجابت انسان نمی شود، این ها چیزهایی است که از تربیت و معلم و علم تولید می شود.
*
هر کس مسخره بود بیشتر طرف توجه بود هر کس رذل تر بود بیشتر مورد التفات بود. تمام امور مملکتی در دست یک مشت اراذل اوباش هرزه ی رذل. تمام اشخاص بزرگ عالی عاقل، خانه نشین، تمام مردم مفسد بی سواد نانجیب، مصدر کارهای عمده ی بزرگ.
*
فرنگی ها می گویند: دو نفر می توانند هیچ وقت کار نکنند: یکی انکه فکر زیاد می کند دیگری آنکه فکر نمی کند.
*
زندگانی زن های ایرانی از دو چیز ترکیب شده: یکی سیاه و دیگری سفید. در موقع بیرون آمدن و گردش کردن ، هیاکل موش سیاه عزا، و در موقع مرگ کفن های سفید. و من که یکی از همین زن های بدبخت هستم آن کفن سفید را ترجیح به آن هیکل موحش عزا داده، زیرا که در مقابل این زندگانی تاریک، روز سفید ماست.

هیچ نظری موجود نیست: