۱۳.۷.۹۶

اروپا از دوران ناپلئون

انقلاب ممکن است بی آنکه مردم خواستارش باشند در گیرد، چنانکه جنگ ها اغلب همین گونه در می گیرد. انقلاب ها بدین ترتیب پیش می ایند که مردم خواهان چیزهای دیگری جز انقلاب هستند که در مجموعه ی شرایطی خاص آنان را به درگیر شدن در انقلاب می کشاند.
*
کسانی که مشتاقانه به بهبود وضع جامعه می اندیشند غالبا آنانی هستند که چیزی دارند که در این میان از دست بدهند و نه آنانی که فقط چیزی به دست می آورند.
*
حکومت ها با آگاهی از تهدیدات انقلابی در داخل، رغبتی به درگیر شدن در نبرد با سایر کشورها نشان نمی دادند. صلح همه پسند بود، نه فقط از آن رو که حکومت ها از شکنندگی خود آگاه بودند و مردمِ خسته از جنگ دوران تنفسی کوتاه را خوشامد می گفتند، بلکه هم از آن رو که دشمنان خانگی تهدید کننده تر و آماده تر از دشمنان خارجی به نظر می امدند، و جنگ داخلی همه ی نیروهای جنگ طلبی را که بعد ها به سوی هدف های مبارزه جویانه ی ملی کشانده شدند به خود جذب می کرد.
*
انقلاب ها از این رو پیش آمدند که ریشه های گسترش یافته ی نظام جدید بنیان های سخت نظام کهن را شکافته بود.
*
دولت ها آفریده ی انسانها هستند نه طبیعت و کاوور و بیسمارک آفریننده ی دولت ها بودند، نه ملت ها.

هیچ نظری موجود نیست: