۱۵.۵.۰۴

خاطرات اعتماد السلطنه

 شاه به خداداد گبر فرمودند چرا زنت را شب بیرون فرستادی که کشته شود؟ جواب داد من تصور می کردم در مملکت شما شب و روز نیست و ما خوابیده ایم و شما بیدارید. به این اطمینان فرستادم. 

این حرف را ظاهرا کسی از اهالی ایران قدرت نداشت که بگوید و به زبان خدادادگبر جاری شد. 

ش

هیچ نظری موجود نیست: