۷.۳.۰۴

علی دشتی خاطرات

 ای ستاره های آسمان فقط شما می دانید چقدر او را دوست دارم، شمائیکه بی خوابی ها و سرگردانی ها و نجواهای مرا در نیمه های شب دیده اید 🌿


***


این چه بهاری است که غیر از عذاب و شکنجه چیزی به همراه ندارد. صحرا سبز است، گل ها می خندند، مرغ ها می خوانند، اما برای روح افسرده من همه این ها نیستند مگر یادگارهای محرومیت و ناکامی. اینها آرزوها را در قلب زنده می کنند، اینها سلسله جنبان آشفتگی و پریشانی هستند. 


**


به قول آناتول فرانس: آنچه در این دوره رنج دیدم برای اینکه آرزوی دنیای دیگر و از سر گرفتن زندگانی را نکنم کافی است. 

مقالات کتاب سایه /بخش آخر خاطرات علی دشتی

هیچ نظری موجود نیست: