۲۱.۳.۰۳

آرامش دوستدار خویشاوند پنهان

 تعداد آدم های بسیار با ملاحظه و پر از حسن نیت میان ما آنقدر زیاد است که دل آدم به هم می خورد اما غالبشان دودوزه بازند و آب زیر کاه 

***

روشنفکری ما فقط خودش را دیده، دلباخته ی خودش بوده و به خودش پرداخته است. جامعه فقط برایش صحنه ی خودنمایی و شهرت طلبی بوده و بس. بنابراین تماشاچی می خواسته و می خواهد، هر چه بیشتر بهتر. 

***

منظور از بیسوادی نه نانویسایی و ناخوانی بلکه نداشتن نیاز ذهنی و زیستی به کتابخوانی و مطالعه است. 

***

هیچ جامعه ای نمی تواند خود را با فرهنگ بداند به صرف اینکه در اعماق تاریخش آدم های نیک سیرت و دانش پرور پیدا شده اند یا شاعر وارسته و نویسنده ی خوش قریحه و شوخ طبع داشته، یا حکیم، ریاضیدان و منجم پرورانده است. خصوصا وقتی اینها در محفظه های شیشه ای به صورت اشیای موزه در آیند و به عنوان مفاخر فرهنگی شناخته شوند. انگار فرهنگ چیزی است ک بتوان آن را کنسرو کرد. جایی که چنین چیزی صورت می گیرد ان فرهنگ از درون معیوب است. 

***

جامعه ای که خواننده ی مات و مبهوت، پیرو و مرید، یا خودپسند و معاند، یا اندک مایه و پرمدعا بار آورد بدین سان نویسنده را دیر یا زود همرنگ جماعت خود می سازد. مساعد ترین زمینه برای سقوط درونی نویسنده و تحلیل بردن فردیت او در جمع و جماعت است، به زیان او و جامعه هردو. کشتن فردیت نویسنده در جوامع فاقد فردیت، یعنی او را به سخنگوی امیدها و آرزوهای مغلوب یا منجی روحی و روانی یا رهبر گمگشتگی های خود تبدیل کردن. نویسنده ای که در این تناسخ جمعی می لغزد و می فرساید و بدینسان مدعی العموم و شهره ی عام می گردد در واقع وسیله ای است که عامه می خواهد انتقام ناکامی ها و گمنامی های خود را بگیرد. 

پیدایش دولت های اشکانی و ساسانی پس از سقوط شاهنشاهی هخامنشی علل خارجی بسیار مهم دارد که شرط لازم برای تجدید حیات اجتماعی و دولتی بوده اند. از جمله اینکه یونانیانِ پیروز، ایرانیان را نه زیردست بلکه حریف و هم شان خود می دانستند و در نظام کشوری و تمدنی نوع خود منحصر به فرد. همین موجب شد که سازمان سیاسی، دولتی، اجتماعی و فرهنگی ایران دست نخورده بماند و اشکانیان و ساسانیان آن را از نو احیا کنند. اسکند حتی می کوشید با استفاده از الگوی نظام شاهی ایران و یونان بزرگ ترین امپراطور جهان وقت را پدید آورد. سعی او در ترویج زناشویی میان یونانیان و ایرانیان و پافشار ناکامیابش در تحمیل آداب درباری به سرداران یونانی و سپردن بسیاری از سمت های مهم اداری به بزرگان ایرانی، همه از اقداماتی هستند که او به این منظور کرده است. این ها همه شرایط مناسب و لازم خارجی برای بازسازی جامعه ایرانی بودند. بنابراین دوام فرهنگی جامعه ایرانی و پدیداری مجدد دولت های بزرگ آن پس از شکست از سونان نه تصادفی بوده و نه صرفا نتیجه نبوغ جاودان ایرانی.

پ.ن: و حالا ایرانی در حالیکه یه وری شده رو بالش و تخمه می شکونه دور لبش رو نمکی گرفته با خیال راحت و افتخار می گه سابقه 2500 ساله دارم بدون اینکه بخواد دلیلش رو بدونه و اونو یه نوع ویژگی مادرزادی می دونه. 

آرامش دوستدار

هیچ نظری موجود نیست: