۱۴.۳.۰۲

گذر از رنج ها تولستوی

 ده ها مرد عاشق و دلخسته تان می شوند ولی فکر اینکه همه ی اینها پایان خیلی ساده ای خواهند داشت یعنی روزی نرینه ای پیدا می شود، شما برایش یک مشت بچه پس می اندازید و بعدش هم غزل خداحافظی را می خوانید، دلخور کننده است. چه ملالی!

***

در مشرق انسان ها هنوز هم به جان هم افتاده بودند و قادر نمی شدند همدیگر را نابود کنند. 

***

آدم بی طرف دشمن ملته.

**

قادر نیستیم بدون کتاب به انقلاب برسیم.


هیچ نظری موجود نیست: