.مارکس: کارگر تنها زمانی که اوقات فراغتش را می گذراند احساس می کند که خودش است، حال آنکه ضمن کار چنین احساسی ندارد. کارگر در حال کار نه به خودش بلکه به شخص دیگری تعلق دارد.
**
هر گاه وجدان جمعی سستی گیرد انسان ها در معرض خودکشی نابهنجار قرار می گیرند. دورکیم علاوه بر انواع خودکشی های خودخواهانه و نا بهنجار، خودکشی های نوع دوستانه و قضا و قدری را نیز تشخیص داده بود.
***
فقیر به عنوان یک سنخ اجتماعی تنها زمانی پدید می آید که جامعه فقر را به عنوان یک منزلت خاص اجتماعی به رسمیت شناسد.
**
جورج زیمل استدلال می کرد: ازدواج هایی که به خاطر پول صورت می گیرند، به آمیزش های وراثتی می انجامند که زیست شناسی آن را به عنوان عامل تباهی مستقیم و زیانبار نژادی تشخیص داده است.
***
تنها کسانی که می توانند چیز تازه ای از دل چیزهای کهنه بیرون بکشند، برای کار تحقیقی شایسته اند.
**
نیرومندترین عامل به هم خوردن توازن اجتماعی، انباشتگی عناصر برتر در طبقات پایین تر و جمع شدن عناصر پست تر در طبقات بالاتر است.
**
پارتو می گوید: طنز سلاح اقلیت است. اکثریت مردم از ابلهان و شیادان اند. برای همین شخص باید با زور آنان را سر جایشان بنشاند و در دوران انتقالی که هنوز چنین کاری امکان پذیر نیست، تنها کاری که برایمان باقی می ماند، خندیدن به بلاهت ها و شیادی شان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر