به دام عنکبوت افتادچون غافل مگس، گفتا/ فغان از گوشه گیری ها و داد از خرقه پوشی ها
***
می شود آیینه گر یک رو نمایی شیشه را
***
با همه بشکستگی داری عجب دلبستگی/ همچو آن دندان که فاسد گشت و دارد ریشه را
**
کرم ابریشم به جز مردن چه سودش از حریر/ کارگر کی می شود از دسترنجش کامیاب
***
زنده از آثار خود دانشور است از بعد مرگ/ نام گل را زنده دارد از پس مردن گلاب
***
کمرم گرچه بود خم جگرم چون شیر است/ این عصائیست که در داخل آن شمشیر است.
پی نوشت: چقدر زیبا سالخوردگان را به تصویر می کشد.
***
دانه ی انگور در زندان خم گردد شراب/ رشنان را بیمی از تاریک زندان تو نیست
**
نخ اگر راست شد از دیده ی سوزن گذرد
***
جبران عقل کوتهشان تا مگر شود/زهاد راست جامه و دامن بلندتر
***
با دم گرمی که دارم در دلش جا می کنم/ آتشم هر جا بیافتم جای خود وا می کنم.
***
دردا هنر به بی هنران عرضه داده ام/ آیینه را برابر کوران نهاده ام
***
برای آنکه بت ها زنده مانند/ هزاران دختر زیبا بمیرند
***
تفو بر آن سیه پوشیدن تو/ به آیین ستم کوشیدن تو
***
ز بی پیوندی اش بی درد شد دندان مصنوعی/ که این دلبستگی ها موجب رنج و بلا گردد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر