۲۷.۷.۰۱

گزیده اشعار والت ویتمن

 ای دوست این کتاب نیست

انسانی است که بر او دست می زنی

**

ویتمن در مورد شعر بودن شعر می نویسد: کیفیت شاعرانه در وزن و قافیه و در قالب یکدست و استوار شعر یا در خطابه هایی که شاعر در ذهن خود خطاب به اشیا بی جان ایراد می کند، یا در شکوه های غمناک و یا اندرزهای حکیمانه نیست.

ویتمن در شعرهای خود هیچ یک از اصول و قواعد کهن شعری را رعایت نمی کند و اندیشه ی خود را در قالب های شعری نمی گنجاند بلکه قالب های شعری را در خور اندیشه می سازد. 

**

کیست آنکه مرا پیروی کند؟/ کیست آنکه جوینده ی مهر من باشد؟

***

چنان در تو می آویزم که نتوانی از خود برانی ام

آنقدر تو را محکم در چنگ می گیرم تا به من پاسخ دهی.

**

ای سایه که هنگام روز چنان آسوده و با وقاری و چهره ای آرام وگام هایی سنجیده و موزون داری. 

**

من با روح خود تغذیه کردم. قانع و سر بلند تغذیه کردم. 

**

در هوا و در جنگل و در کشتزاران 

همه جا عشق بود! عشق بود! عشق بود!

اما جفت من دیگر با من نیست، با من نیست!

**

تو احوال مرا بهتر از خود من بیان می کنی

من تو را از شعر خود گرامی تر خواهم داشت

**

ای اندیشه های بزرگ، ارزوهای نسل های انسان 

ای قهرمانی ها، کردارهای مشتاقان شیفته،

شما خدایان من باشید. 

**

بدرود و درود بر تو ای خیال من

هیچ نظری موجود نیست: