ای دوست این کتاب نیست
انسانی است که بر او دست می زنی
**
ویتمن در مورد شعر بودن شعر می نویسد: کیفیت شاعرانه در وزن و قافیه و در قالب یکدست و استوار شعر یا در خطابه هایی که شاعر در ذهن خود خطاب به اشیا بی جان ایراد می کند، یا در شکوه های غمناک و یا اندرزهای حکیمانه نیست.
ویتمن در شعرهای خود هیچ یک از اصول و قواعد کهن شعری را رعایت نمی کند و اندیشه ی خود را در قالب های شعری نمی گنجاند بلکه قالب های شعری را در خور اندیشه می سازد.
**
کیست آنکه مرا پیروی کند؟/ کیست آنکه جوینده ی مهر من باشد؟
***
چنان در تو می آویزم که نتوانی از خود برانی ام
آنقدر تو را محکم در چنگ می گیرم تا به من پاسخ دهی.
**
ای سایه که هنگام روز چنان آسوده و با وقاری و چهره ای آرام وگام هایی سنجیده و موزون داری.
**
من با روح خود تغذیه کردم. قانع و سر بلند تغذیه کردم.
**
در هوا و در جنگل و در کشتزاران
همه جا عشق بود! عشق بود! عشق بود!
اما جفت من دیگر با من نیست، با من نیست!
**
تو احوال مرا بهتر از خود من بیان می کنی
من تو را از شعر خود گرامی تر خواهم داشت
**
ای اندیشه های بزرگ، ارزوهای نسل های انسان
ای قهرمانی ها، کردارهای مشتاقان شیفته،
شما خدایان من باشید.
**
بدرود و درود بر تو ای خیال من
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر