آگاهی معاصران از عصر خود همیشه بسیار اندک است. مهم ترین لحظه های تارییخ از برابر نگاه بی اعتنای آنان به سادگی می گذرد و به برهه های به راستی دوران ساز، چنان که باید دل نمی سپارند.
**
همواره زمانی دراز می پاید تا ملتی دریابد بهای گزاف تربیت سختگیرانه و تقویت قدرت کارسازترِ جمعی نهفته در یک دیکتاتوری ، از کیسه ی آزادی های خصوصی فرد پرداخته می شود و بهای هر قانون ِ تازهِ یک آزادی ِ دیرین است!
**
کمابیش در تاریخ همه ی قهرمان های ملی گرم ترین احساس های ملت خود را در هجرت و تبعید به دست آورده اند: قیصر در گالین، ناپلون در مصر، لنین در اورال. اینان نیرومندی شان را بیشتر از غیبت خود یافتند تا از حضورشان. چون او در غیبت افسانه می شود.
**
آن کس که خود آنچه را انسانی است از بن جان نزیسته باشد، رفتارش با دیگر انسان ها همواره غیرانسانی خواهد بود.
**
از اینپس در ژنو حتی زنگ های کلیسا باید خاموشی گیرند. ایمانیان راستین نباید با ندای آهن سرد بی جان تکلیف الهی شان را به یاد آورند. کالون به یک ضربت همه ی جشن ها و عیدها را از صفحه ی تقویم پاک می کند.
**
هیچ حقی نیست که یک بار برای همیشه به دست آید و هیچ آزادی ای نیست که چون یک بار با مبارزه به چنگ آمد برای ابد در امان بماند. درست همان گاه که ما آغاز می کنیم به آزادی خود به دیده ی عادت بنگریم و نه به چشم مقدس ترین داشتارِ زندگی مان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر