۳۱.۳.۰۱

تاریخ شفاهی ایران جلد نخست حبیب لاجوردی

 می گویند که قتل دو جور است یک وقتی یکی شما را می کشد یک وقت می گذارید بمیرد. 

**

.دکتر امینی:

 انسانی که تملق را باور کرد کارش تمام است

کارمند دولت از این مردم بیرون آمده. به محض اینکه پشت میز می نشیند شروع می کند با همان طبقه خودش بدرفتاری می کند.

هر کسی میاد فکر می کنه خودش از همه بهتره بنابراین باید به اینها افاده ی آقایی بکنه. هیچوقت به نظر بنده دولت و حکومت زبان مشترکی با مردم نداشته و نتیجه اش را الان می بینید که می روند به طرف انها که از نظر معنوی یک مقدار بهشان نزدیک ترند!

این شعار که این مملکت درست شدنی نیست. این مردم آدم نیستند. این به نظر من اصلا حرف مزخرفی استکه در تمام دنیا فقط ایران است که درست نمی شود. هر کسی می یاد به عنوان این چیزها دیکتاتور می شود. حالا خود این دیکتاتور کیه؟ نابغه است؟

نباید تو دهن مردم بره که ایرانی اصلا خوب از بس بد دیده و این تو مغزش رفته که اگر خارجی نخوادهیچ کاری نمی شه.

مردم را مثل گوسفند حساب می کنید بعد هم عوضی می چرانید.

شاه می خواد ایران را پنجمین کشور دنیا بکند اخه چجو؟این فقط همون کارخونه اش هست یا آدمش هم باید حساب باشه؟ این مردم آدم نمی شند چیه؟ پس برای چی مدرسه درست می کنید؟ 

یک وقت حوضی است که زیرش پر از لجن است. این را چوب بهش نباید زد چون لجن ها میاد رو. این حوض را باید تخلیه کرد آب پاک ریخت. این همه فرصت برای ایران پیدا شده که محکوم به استقلال بوده خوب استفاده نکردند. 

شما دیدید یک ایرانی از یک ایرانی تعریف بکنه بگه عیبش اینه حسنش اینه؟ اگر علاقمند باشه تمام محاسن رو برایش قائل است اگر دشمنش باشه می تراشه. 

مملکت ما کسی نیامده بهش حمله کنه خودش این بلاها رو سر خود میاره. خودش انتحار می کنه  خوب یک مرض خاص داره همه هم نگاه می کنند. بعد ناله می کنند.

اغلب ایرانی ها گوش می کنند "ظاهرا" اما باطنا گوش نمی کنند.

**

 

هیچ نظری موجود نیست: