۳۰.۷.۰۰

هنر همچون درمان آلن دو باتن

 زیبایی می تواند تحمل زشتی ِ واقعی وجود را دشوارتر کند. هر چقدر زندگی دشوارتری داشته باشیم احتمال اینکه تصویر زیبای یک گل ما را تحت تاثیر قرار دهد بیشتر است. 

**

کاریکاتور به واسطه ی ساده سازی و اغراق می تواند بینش های ارزشمندی را آشکار کند که در تجربه ی معمولی از بین می رود یا تقلیل می یابد.

**

دستاوردهای هنری زیادی اندوهِ تصعید شده اند. چه از جانب هنرمند و چه از جانب مخاطب هنگام مواجه با آن. واژه ی تصعید که از شیمی می آید به فرایندی می گویند که در آن ماده ی جامد مستقیما به گاز تبدیل می شود، بی آنکه اول به مایع تبدیل شود. در هنر، تصعید به فرایند روانی دگرگونی اشاره داردکه طبی آن تجربیات ابتدایی و پیش پا افتاده به چیزی اصیل و زیبا تبدیل می شود دقیقا آنچه ممکن است در تلاقی هنر و اندوه رخ دهد.

**

هنر انجاست که به آنها بیانی اجتماعی بدهد. 

**

هنر نه تنها در بازگرداندن تعادل به شخصیت مان نقش دارد، همچنین ممکن است به ما در اخلاقی تر شدنمان کمک کند. کلمه ی "اخلاق" در عصر مدرن به غایت دردسر ساز شده است. تمایلی نداریم به توصیه هایی عمل کنیم که برای داشتن رفتار خوب مورد نیاز است. همان مردمی که نیاز به باشگاه رفتن را به راحتی می پذیرنددر برابر این پیشنهاد رویکردی خصمانه به خود خواهند گرفت که همانقدر که به تناسب اندام تمایل دارند خوب است که روی شخصیت شان هم کار کنند و به فضایل هم علاقه ای نشان بدهند. 

**

چه طور با چشمانی هشیارتر و مهربان تر به جهان اطرافمان بنگریم. واکنش های معمولی ما به آسمان، دوستان، اشکال اتاق ها، شادی فرزندانمان،ساختمان هایی که هرروز از کنارشان رد می شویم و حالا چهره ی همسرمان اغلب کلیشه ای و بی مزه است. ممکن است به این دلیل کم توجه باشیم که مطمئنیم با وضوح کافی آنها را دیده ایم، پیش فرضی که هنر با برجسته کردن ِ همه ی آنچه احتمال دارد از زیر نگاهمان در برود، مغرورانه با آن مخالفت می کند.

**

کریس اوفیلی بر خلاف نظرات پذیرفته شده در باب چیستی هنر کار کرده است. تابلو مریم مقدس او با استفاده از مدفوع خشک و رنگ شده ی فیل به جای نمایش رایج تر ِ سینه های مریم مقدس این فرض ما را به چالش می کشد که مدفوع و هر آنچه نمادپردازی می کند بی ارزش است. دیدگاه ما درباره ی احترام به چیزها را به هم می ریزد و وادارمان می کند از محصول فرعی گوارش ارزیابی مثبت تری داشته باشیم. اگر شوکه شویم مشکل از اوفیلی نیست، از انعطاف ناپذیری ایدئولوژی خودمان است. ترغیب می شویم اشتباه همان کسانی را مرتکب نشویم که در اعصار گذشته زنان را از حق رای محروم کردند.

**

آثار هنری در گذشته شاید خلق می شدند تا مردم را به سمت ارزش ها فداکاری و رستگاری هدایت کنند یا برای برانگیختن احترام نسبت به کار یدی و چشم پوشی از سرمایه. این مذاهب و دولت ها از به کار بردن کلمه ای که در حال حاضر به یکی از واژه های سمی این حوزه بدل شده است، یعنی "تبلیغات" شرمنده نبودند. برای آنها هنر به سادگی تبلیغی بود برای مهم ترین افکار جهان. 

**

در تعریف هدف و ماموریت هنر می توان گفت یکی از وظایفش این است که به ما بیاموزد عاشقان خوبی باشیم: عاشق رودخانه و آسمان، عاشق بزرگراه و عاشق سنگ و از همه مهم تر اینکه جایی در این مسیر عاشق آدم ها باشیم.

**

یک جنبه از رابطه ی خوب با هرچیزی مجموعه ی مناسبی از توقعات است. به عنوان مثال یک ازدواج خوب قطعا شامل تضاد و غم و اندوه بسیاری خواهد بود، اما اگر این سطح از درد برای فرد غیر منتظره نباشد، وسوسه ی ترک کردن و یافتن چیز بهتر فروکش می کند.

***

یکی از وظایف هنر شان و منزلت دادن به غم های ماست

**

هنرِ سیاسی ِ بد بی اثر نیست، خطرناک است. باعث می شود برای اهداف اشتباهی بجنگیم، برای سرزمین های مادری که شایستگی فداکاری ندارند و دولت هایی که بی گناهان را شکنجه می کنند، ما را متقاعد می کند که ظنر مثبتی نسبت به افراد شریر داشته باشیم.

**

اگر بر چیزهای بی ارزش یا احمقانه تمرکز شود، غرور می تواند خطرناک و نفرت انگیزباشد(ما ملت بزرگی هستیم، یا چون سفیدپوستیم و غیره...) باید این انگیزه ی طبیعی را در هوشمندانه ترین و ارزشمندترین مسیرها هدایت کنیم. 

**

تنها دغدغه ی دولت ها نباید بناهای یادبود جنگ یا ساختمان های نمادین ملی باشد، باید بیشتر به مبلمان خیابان ها ، نیمکت پارک ها و معادل های مدرن سوپ خوری علاقمند شوند. 

**

آنها حماقت را به ثروت و غرور و شهرت مسلح می کنند. 

**

لیوان ونیزی به خاطر ضعفش عذخواهی نمی کند. ظرافت و حساسیتش را می پذیرد. آنقدر اعتماد به نفس دارد که خواهان برخوردی ملاحظه کارانه باشد. جهان را به درک این نکته وا می داردکه ممکن است به آسانی آسیب ببیند. شکننده بودنش از روی قصور یا اشتباه نیست. این طور نیست که سازنده می خواسته چیزی سخت و محکم بسازد اما به طرز احمقانه ای به چنین چیزی رسیده است که به دست یک بچه یا از روی دست و پا چلفتی ممکن است بشکند. شکننده است و به راحتی آسیب می بیند چرا که در جستجوی شفافیت است  و در آرزوی پذیرش آفتاب و نور شمع در اعماق خویش

هیچ نظری موجود نیست: