۶.۱۲.۹۹

از پرنده ها و انسان محمود کیانوش

 در فرودگاه های بین المللی

مردم اختلاف های ایمانشان را

از یاد می برند  زیرا که همه 

در ذهن هایشان مسافرند:

تنها آنجا و در آن هنگام است

که از اوهامشان فارغ است.

**

من در حکمت زبانم 

هرگز با یک سنگ توپُر

بیش از دو پرنده نمی توانم کشت

اما در حکومت زبانم

بارها و بارها 

با یک کلمه ی توخالی

میلیون ها تن از برادرانم را

به آسانی کشته ام

**

مردم من که عاشق زندگی اند

اما با آن بیگانه می مانند

مردم من که از مرگ بیزارند

اما همیشه با آن دست در آغوشند.

**

چون می خواست کُشَد در روحش

بیزاری خود از همه را، خود را کشت

هیچ نظری موجود نیست: