ما کرده هایمان هستیم و کرده های شاعران و نویسندگان نوشته های آنهاست و زنده است. من جلوی روی نوشته هایشان حرف می زنم نه پشت سر قلم شان. همانطور که مثلا هزار و اندی سال است که جلو روی شاهنامه حرف می زنند. نه پشت سر فردوسی.
**
در تن درست، در دل شاد و در ذهن آزاد باشید.
**
دریا از آن ِ ماهی ها
جنگل از آن شیران
دشت از آنِ آهوان
و بیابان از آن گرگ هاست
زمین جایی را به دیوانگان وا نمی گذارد
**
توانایی ها و آگاهی های من در سفره ی فروتنی و اخلاص به آسانی خیلی ها را دوست من می کرد و به همان آسانی هم خیلی از همان خیلی ها را دشمن من می کرد، چون بعد از مدتی خودشان را جلو من برهنه می دیدند.
**
آدم وقتی می بیند که گوش های خیلی از روشنفکران روزگار، اول "آوازه ی اسم" را می شنود و بعد به خود آواز راه می دهد که وارد هوش آنها بشود، افسرده می شود.
**
ادبیات، هنر نقاشی و موسیقی بهترین و سالم ترین وسیله ها برای ایجاد دوستی و تفاهم ضروری جهانی است که باید به وسیله ی ما فراهم آید.
**
شما نمی توانید انتظار داشته باشید که سخن را با یاران کهن همیشه زنده نگه دارید.
**
وقتی که شناخته شدی هر چه بنویسی چاپ می کنند، پس هیچکس مواظب تو نیست، نه ناشر، نه خواننده، نه منتقد. خودت مواظب خودت باش.
**
هیچ کس به اعتبار دانش و هنر خود دینی به گردن دیگران نداردتا بخواهد به آنها فخر و غرور و تفرعن بفروشد.
**
تو خود را در تصور دیگران و بعد از خود، جاویدان نمی کنی، در خلوت خود و در نفس خود و در وجدان خود و در زمان حیات خود جاویدان می کنی یا مسخره می کنی و به باد می سپاری
***
جهاندیده بسیار گوید دروغ: چنبن آدمی جهان را دیده اما جهان بینی پیدا نکرده است
**
اهل قلم و فکر به خودشناسی، بیش از خودشناسانی احتیاج دارند.
***
همه ی ما سه تا شخصیت داریم: "حیوان" که با آن به دنیا می آییم، "آدمیزاد" که با تکاملِ در طبیعت، شده ایم، و "انسان" که می توانیم گهگاه باشیم و " شدن" آن را باید از خود یاد بگیریم. و همیشه در هر فکر در هر عمل مراقب باشیم که آن دو شخصیت ما، در تبانی، خود را به منزله ی انسان به خودِ ما و به دیگران جا نزنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر