۲۴.۱۱.۹۹

ندبه بهرام بیضایی

 برای خودتان گریه کنید که مانده اید، که زنده اید. 

***

ما که به قدم کاری نمی کنیم شاید به قلم کرده باشیم. 

***

چقدر عبرت در این عروسک هاست و ما از عروسک خیمه شب بازی کمتریم. آنها مرده بودند و زندگی می کردند، ما زندگی می کنیم و مرده ایم. 

**

همین روزهاست که حریت را زنجیر شده در بازار بفروشند. 

**

حرف که می زنم کلمات آلوده می شوند.

**

زندگی خوبی نبود خدا مرگ خوبی عطا کن.

***

این جهان پیر خسته است و دلتنگ است و بیمار دردهای خویش است ، گویی خون جوان می طلبد. 

**


هیچ نظری موجود نیست: