۱۲.۱.۹۹

نقد و تحلیل جباریت مانس اشپربر

جباریت فقط عبارت از شخص جبار، یا او به علاوه ی هم دستانش نیست بلکه شامل زیردستان و رعایا یعنی قربانیان او نیز می شود همانهایی که او را به آنجا رسانده اند.
***
در میان هر ملتی هزاران هزار هیتلر و استالین وجود دارد ولی به ندرت یکی از اینها موفق می شود تا مرحله ی کسب قدرت مطلق پیش رود و به اشتیاق رام نشدنی اش برای همتایی با خدایان نایل آید.
***
مردمی که به جای تلاش و کوشش در جهت تغییر و بهبودی وضع خود، به ظهور معجره دل می بندند و انتظار آن را می کشند سرانجام معجزه گران را نیز به قدرت می رسانند و آنان نیز به سرت به جبارانی خودکامه بدل می شوند.
***
ناپلئون: اشتیاق تسلط بر روح دیگران قوی ترین امیال است
**
اگر گناه و معصیتی نبود، قدری برای عصمت و ارجی بر معصومیت هم متصور نبود. از حق چه می دانستیم هر آینه باطلی نبود که حق از برای رفع آن قد علم کند؟ از عزلت معتکف چه سخن می رفت اگر همه ی انسانها تک مانده و تنها بودند و انزوای پرده نشین را جای قیاسی با جماعت مردم نبود؟
***
عوام فریب ظاهرا راهبر عوام جلوه می کند ولی در واقع گمراه کننده ی عوام است. عوامفریب همان شخص جبار است که با علاقه روی هیجانات انگشت می گذارد.
***
پیش افتادن عوامفریب شیاد از آن رو است که او همان چیزی را وعده می دهد که هر فردی از انبوه مردمی، هر فردی در انزوا و تنهایی خود هر فردی در دوران خردسالی اش با شور و شوق فراوان طالب آن است: برخورداری از مزایای دوران کودکی، یعنی نداشتن مسئولیت!
***
تنها آن قدرتی به سازش و میانه روی روی می اورد که دیگر بازنده و از دست رفته محسوب می شود
***
باید مدت زیادی از زمان وقوع حوادث بگذرد تا قضاوقتی معقول و قابل اطمینان میسر شود. 

هیچ نظری موجود نیست: