۹.۶.۹۸

walking with the wind abbas kiarostami

در میان صدها سگ کوچک و بزرگ
می جنبد
تنها یکی، سنگ پشت
***
چگونه می تواند زیست
سنگ پشت پیر
سیصد سال بی خبر از آسمان
***
صد درخت تناور
شکست در باد
از نهالی کوچک تنها دو برگ
بر باد رفت
***
باران بر دریا می بارد
کشتزاری خشک
***
گفت از دست من کاری برنمی آید
کاش گفته بود از دلم!
***
کرم رها می کند
سیب کرم خورده را
برای سیبی تازه

هیچ نظری موجود نیست: