۲۳.۱۱.۹۷

عشق سگی است از جهنم چارلز بوکوفسکی

تمام دوران ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان، دانشگاه
همه ی اونایی که مطرود بودن میومدن سراغ من
،آدم های یک دست، تیک دار، آدم های لکنت دار،
 ترسوها، انسان گریزها، قاتل ها، چشم چرون ها، دزد ها
***
همه ی ما می ترسیم
ولی وقتی زشت باشی و چیزی برای از دست دادن نداشته باشی
احساس قدرت می کنی
***
نظام آموزشی آموختمان
که همه برنده ایم
از شکست ها و خودکشی نگفت.
یا از وحشت رنج آور یک انسان
که کسی لمسش نکرده
یا با او سخن نرانده است،
و در تنهایی،
مشغول آب دادن گیاهان است
***
آدم ها با یکدیگر مهربان نیستند،
اگر بودند، شاید مرگ آنقدر غم انگیز نبود
***

من توی تنهایی خدم خواهم مرد،
مثل زندگیم
***
واسه یه بیمار لاعلاج قلبی
سرطان یا اضمحلال عمومی
لگنِ مریض یه تیکه سنگِ بی رحمه.
یه تحقیر و تمسخر وحشتناکه
چونکه هیچکس نمی خواد تن لش تو رو
با خودش بکشه ببره توالت و برگردونه

هیچ نظری موجود نیست: