۶.۹.۹۷

آتش بدون دود جلد هفتم نادر ابراهیمی

ما از اینکه شکنجه شویم احساس تاسف نمی کنیم، تاسف ما از این است که از ترس شکنجه، به روشنفکر تبدیل شویم.
***
زندان رفتن افتخار نیست، از ترس زندان تغییر خط مشی دادن ننگ است.
***
زمانی می رسد که دیگر انسان قادر نیست بگوید: جبران می کنم. چقدر خوب است که انسان قبل از رسیدن به این زمان تاسف انگیز، چیزی برای جبران کردن باقی نگذاشته باشد.
***
برای خانه ی سوخته باز شاید بشود خانه ای بنا کرد. دل سوخته را بگو چه کنم؟
***
ارزش درد، هزاران بار بیش از ارزش همدردی است.. درد حالتی است مردمی
همدردی خصلتی است اشرافی و بزرگ منشانه. درد را هرگز هم سنگ همدردی ندان.
***
دست در مقابل دست
چشم در برابر چشم
تن در برابر تن
اما نه دل در برابر دل
چرا که دشمنان ما هرگز قلبی نداشته اند
تا ما بتوانیم در مقابل قلب های شکسته ی خود
قلب هایشان را بشکنیم
***

هیچ نظری موجود نیست: