۹.۵.۹۷

روح القوانین منتسکیو جلد نخست

یکی از محققین به نام هورتن وبستربا ذکر مدارک چنین می نویسد: شورش مردم فرانسه از راه فقر نبود، در آن زمان فرانسویان از سایر مردم اروپا مرفه تر می زیستند، از حیث تمدن جلوتر بودند.
***
شرافت مبنای حکومت استبدادی نیست! در دولت های استبدادی مردم همگی بندگانند و کسی را بر دیگران امتیازی نیست. شرافت دارای قواعد و قوانین مخصوص به خودش می باشد و نمی تواند مطیع مقررات دیگر بشود.
***
در حکومت مشروطه ی پادشاهی طرز قضاوت درباره ی اعمال مردم به این صورت است: که اعمال مردم را از نظر زیبایی می نگرندنه از نظر نیکی، از نظر بزرگی می نگرند نه از نظر درستی، از نظر خارق العاده بودن می نگرند نه از نظر معقول بودن، بنابراین کسی دنبال کارهای خوب نمی رود مردم دنبال کارهای قشنگ می روند
***
تربیت در حکومت استبدادی عبارت از این است که ترس را در قلوب جای گیر نمایند و چند اصول مذهبی ساده به ذهن بسپارندچون دانش در انجاها خطرناک است و نتایج شوم در بر دارد.
***
وجشیان چون می خواهند میوه ای به چنگ آورند، درخت را از بیخ قطع می کنند. این نشانه ای از حکومت استبدادی است.
***
پادشاهان دولت های استبدادی همیشه در زناشویی افراط کرده اند آنها معمولا چندین زن می گیرند، به خصوص در قسمتی از دنیا که در آنجا استبدادحال طبیعی پیدا کرده است یعنی در آسیا. این پادشاهان به قدری اولاد دارند که نه آنها می توانند نسبت به این فرزندان خود محبتی داشته باشند و نه اطفال می توانند برادران و خواهران خود را دوست بدارند، خانواده ی سلطنی شبیه به خود دولت است به این معنی که خانوده بسیار ضعیف و رئیس آن زیاده از حد قوی است، این خانواده مثل یک دولت مستبد به نظر می آید که خیلی وسیع است ولی در حقیقت وسعت و عظمتی ندارد.
***
فساد یک جامعه دو قسم است، یکی موقعی که توده قوانین را مراعات نمی کند این درد چاره پذیر است. و دیگر آنکه قوانین توده را فاسد می کند که این درد درمانی ندارد چون درد ناشی از خود درمان است.
***
روحی که با تجمل فاسد شده است آرزوهای دیگری دارد و به زودی دشمن قوانینی می شود که مزاحم او هستند.
***
از غرور پادشاهان ایران می توان به این نکته پی برد که با ادامه ی جنگ ها به سقوط خود کمک کردند چون چاپلوسی درباریان به آنها اجازه نمی داد که هیچ وقت در عظمت خود تردیدی داشته باشند و این موضوع را یونانیان به خوبی فهمیده بودند
***
زن های کشورهای گرمسیر در بیست سالگی پیر هستند و هنگامی که تازه می خواهد عقلشان به طرف کمال برود پیر شده اند چون آنها تحت تمکین مردها هستند و آزادی زنان اروپایی را ندارند

هیچ نظری موجود نیست: