۷.۳.۰۴

فتح الله بی نیاز

 نوع علاقه عباس با ما فرق داشت او را فقط برای خودش می خواست. در حالیکه ما دختر را متعلق به هر سیزده نفر می دانستیم؛ دست کم در ظاهر نمی خواستیم به فرد خاصی تعلق پیدا کند، بلکه ترجیح می دادیم از دسترس همه مان دور و در عین حال مال همه باشد. فقط در عالم خواب و رویا در دسترس یکی از ما قرار می گرفت.

در یک کلام او بر قلب های رنج دیده و محنت کشیده ی ما حکومت می کرد.


توی این مردم فقط اونه که ماها رو آدم حساب می کنه. 


رمان ستیزه جوی دلتنگ

فتح الله بی نیاز

پ.ن: این داستان به طرز دردناک و خوبی، نگاه جامعه به کارگر و زندگی کارگری رو توصیف می کنه.

هیچ نظری موجود نیست: