۶.۱۰.۰۲

داستان نامه یک زن ناشناس

 زندگی من از همان موقعی شروع شد که خود را نزدیک تو یعنی آرزوی ابدی ام یافتم. آن موقعی که دره ها و کوه ها و رودها بین ما فاصله داشت. 

***

می خواهم پس از سالها انتظار مرا بشناسی و به من توجه کنی و مرا دوست بداری. 

**

آنچه خوب است فراموش نمی شود. من نیز تو را فراموش نمی کنم.

داستان نامه یک زن ناشناس

استفان تسوایگ

https://t.me/nellynevesht/3850

هیچ نظری موجود نیست: