۶.۱۰.۰۲

کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب

 موش کور گفت من خیلی کوچکم پسرک گفت: آره ولی با بودنت تغییر بزرگی ایجاد می کنی.

***

وقتی بزرگ شدی می خوای چی بشی؟

پسرک گفت: می خوام مهربون بشم.

**

چقدر زیبایی هست که ما باید مراقبشون باشیم.

**

پسرک پرسید: شجاعانه ترین حرفی که زدی چی بوده؟

اسب گفت: کمک! درخواست کمک به معنی تسلیم شدن نیست. به معنی هس که حاضر نیستی تسلیم بشی. 

**

پسرک پرسید: کی از همه قوی تر بودی؟

اسب گفت: وقتی که جرات کردم ضعف هامو نشون بدم.

**

پسرک گفت: بعضی وقت ها می ترسم بفهمید من معمولی ام.

موش کور گفت: عشق نیازی به خاص بودن نداره.

***

اسب گفت هیچی بهتر تر از مهربونی نیست. اروم و بی صدا فراتر از همه ی چیزای دیگه است.

***

روباه گفت: راستش رو بگم اغلب اوقات فکر می کنم چیز جالبی برای گفتن ندارم

اسب گفت: راستش رو گفتن همیشه جالبه!

***

پسرک پرسید: نصیحت دیگه ای داری؟

اسب گفت: طوری که بقیه باهات رفتار می کنن نباید معیار ارزشت باشه. تو چیزی رو به دنیا اضافه می کنی که هیچ کس دیگه نمی تونه.

کتاب پسرک، موش کور، روباه و اسب

چارلی مکسی

https://t.me/nellynevesht/3859

هیچ نظری موجود نیست: