۲۰.۸.۰۲

یادداشت های کامو جلد سوم و چهارم

 حقیقت ندارد که قلب فرسوده می شود اما تن چنین توهمی را ایجاد می کند.

***

از خودم بیزار می شوم وقتی به تمام آن چیزهایی فکر می کنم که آدم باید از دیگران بگیرد تا خوشبخت باشد و تازه خوشبخت هم نباشد.

***

تنهایی ام سرشار از نامه ها و نوشته هایی است که فقط به خود من تعلق دارند. 

***

در شبانگاه زندگی مان براساس عشق درباره ی ما داوری خواهد شد. 

***

فضیلت نفرت انگیز نیست ولی خطابه ها درباره ی آن نفرت انگیزند. 

**

اگر قلبت تنها عشقی که به من داشت را به خاطر بیاورد، پس از مرگ به آن رستگاریی که به آن دست نیافتم می رسم. 

***

نیچه: همه آنها از من حرف می زنند ولی هیچ کس به من فکر نمی کند. 

***

امروز گفتار چیزی نیست جز معامله بین حقیقت و خودپسندی ها

***

برای جوان بودن آینده ای ندارم. 

***

امرسون: راز نابغه تحمل نکردن هیچ فکر و خیالی در اطرافش است. 

***

بزرگ ترین انسان، بزرگ ترین قدرت روحی: پرتمرکزترین است. 

***

قدرت خودش را از بی عدالتی جدا نمی کند. قدرت خوب مدیریت درست و سنجیده ی بی عدالتی است. 

جلد چهارم

 یکی از راه های شناختن یک کشور این است که بدانی آدم ها آنجا چطور میمیرند. 

هیچ نظری موجود نیست: