۱.۷.۰۲

کیومرث منشی زاده قرمزتر از سفید

 قلب من مانند قهوه خانه های سر راه یاد آور غربت است

**

از پشت میله ها آسمان چندان کوچک است 

که هر زندانی منجمی است

دیگر برای شمارش ستاره

اعداد سه رقمی را نیازی نیست

**

عشق چیزی است به عظمت ستاره در سال‌های پیش از نجوم 

***

کوچکترین ماهی حوض

عمیق ترین دریای جهان را خوب می بیند

***

چه زیبا بود عشق اگر ساعت را هرگز نمی شناخت

و چه زیبا بود ساعت اگر هرگز ساعت نبود. 

***

من شقاوتی عظیم را به نام زندگی تحمل کرده ام

چرا که زیستن در هوای هیچ مرگ تدریجی است

***

زندگی در باید جریان دارد. 

**

بارها برای زنده ماندن مرده ایم

***

کاش می فهمیدی زندگی محبس بی دیواری است

و تو محکوم به حبس ابدی

و عدالت ستم معتدلی است

که درون رگ قانون جاریست


کیومرث

هیچ نظری موجود نیست: