۸.۴.۰۲

چرا ادبیات ماریو وارگاس یوسا

 بارها برایم پیش آمده که در نمایشگاه ادبیات یا کتابفروشی آقایی به سراغم آمده و از من امضا خواسته  که برای همسرم می خواهم یا برای دختر جوانم، یا برای مادرم. و من بلافاصله از او پرسیده ام: خودتان چی؟ اهل مطالعه نیستید؟ پاسخ همیشه یکی است: چرا کتاب خواندن را دوست دارم اما خیلی گرفتارم! این مرد و هزاران مرد مثل او آنقدر کارهای مهم، وظیفه و مسئولیت دارند که نمی توانند اوقات باارزش شان را با خواندن رمانی یا شعری یا مقاله ادبی به هدر بدهند! 

در نظر این گونه آدم ها ادبیات فعالیتی غیرضروری است. نوعی سرگرمی و تجملی است. ادبیات هرروز بیش از روز پیش تبدیل به فعالیتی زنانه می شود. 

**

ادبیات برای آنان که به آنچه دارند خرسندند، برای آنان که از زندگی بدان گونه که هست راضی هستند، چیزی ندارد که بگوید. 

***

آزادی نیرومندترین تمدن جهان است. 

**

سریال های بی مایه ی تلویزیونی آدم ها را بدل به موجوداتی ابله کرده آنها فقط لذت را می فهمند. در دنیایی بی سواد و بی بهره از ادبیات، عشق و تمنا چیزی متفاوت با آنچه مایه ی ارضای حیوانات می شود نخواهد بود و هرگز نمی تواند از حد ارضای غرایز بدوی فراتر برود. 

هیچ نظری موجود نیست: