من با مرگ آثارم را تکمیل می کنم.
**
این قلب ها تنها به عدالت تن می دهند.
**
دست هایشان بخشی از تفنگ گشته است
تفنگ دست هایشان را امتداد می دهد
دست هایشان جان هایشان را امتداد می دهد
***
پنجره آسمان را در مربع های کوچک بر دوش می کشد.
***
سرانجام دست های بریده ی تو را آینه انعکاس داد
حال آنکه تو دستی نداشتی
تا برای پیروزی خود کف بزنی
***
اینجا همه چیز در خون نوشته شده است
***
می کوشم لغتی را بیابم که برازنده ی قامت آزادی باشد:
نه بلندتر و نه کوتاهتر
بیش از اندازه، دروغین است
کوچکتر، ننگ آور است
و هدف من این نیست که از چیزی بیش از انسان و کمتر ازا نسان به خود ببالم.
**
با این همه می دانی که هنوز باید بسیار بگریی
تا به جهان خندیدن بیاموزی
***
نور اعدام شدنی نیست- تنها بریدن آن را بیازمای با قلمتراش یا با کارد یک قصاب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر