۲۸.۱.۰۲

آخرین انسان موریس بلانشو

 نخواهم گفت که او را به خاطر می آورم. نمی توان کسی را به خاطر آورد که حاضر است. او را فراموش هم نکردم. فراموشی تصرفی بر حضور ندارد!

**

آنچه برای او فراموشی بود در من همچون نقطه ی نیرومندی می شد که مرا یادآوری می کرد.

***

هیچ چیز در جهان غم انگیز تر از تنها خوابیدن نیست

***

رنج از من فراتر رفت. اندوه و درد را به اندیشه بخشیده اند. 

***

تو پیش از من می روی، حافظه ای عاشقانه هستی، همچون یک امید پیش از من می روی

هیچ نظری موجود نیست: