نخواهم گفت که او را به خاطر می آورم. نمی توان کسی را به خاطر آورد که حاضر است. او را فراموش هم نکردم. فراموشی تصرفی بر حضور ندارد!
**
آنچه برای او فراموشی بود در من همچون نقطه ی نیرومندی می شد که مرا یادآوری می کرد.
***
هیچ چیز در جهان غم انگیز تر از تنها خوابیدن نیست
***
رنج از من فراتر رفت. اندوه و درد را به اندیشه بخشیده اند.
***
تو پیش از من می روی، حافظه ای عاشقانه هستی، همچون یک امید پیش از من می روی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر