۱۰.۱۰.۰۱

ضیافت گراهام گرین

می خواستیم تا یک روز بیشتر از ابد با هم باشیم.

***

 بله مومنین و آدم های احساساتی می گویند که خدا عمیقا به ما عشق می ورزد. ولی من با قضاوت از روی دنیایی که فرض می کنیم او ساخته، ترجیح می دهم اینطور تصور کنم که او تنها ما را به بازی گرفته است، آن هم یک بازی بی انتها. سرطان روده ی بزرگ، سرماخوردگی، سلسله البول. جهان ما روز به روز نکبت بار تر می شود و این بازی همچنان ادامه دارد. مثلا تو آدم بدبختی هستی پس هدیه ای ناقابل به تو می دهد، تا کمی دیگر راضی نگاهت دارد و رنج حقارت هایی که می کشی تسکین دهد. 

هیچ نظری موجود نیست: