۲۵.۶.۰۰

مجموعه اشعار فروغ فرخزاد

 زندگی گر هزار باره بود/بار دیگر تو بار دیگر تو 

**

به او جز از هوس چیزی نگفتند/ در او جز جلوه ی ظاهر ندیدند

به هر جا رفت در گوشش سرودند/ که زن را بهر عشرت آفریدند

**

خلوت خالی و خاموش مرا تو پر از خاطره کردی ای مرد

شعر من شعله ی احساس من است، تو مرا شاعره کردی ای مرد

**

زن بدبخت دل افسرده/ ببر از یاد دمی او را

**

ای ستاره ها مگر شما هم آگهید/ از دو رویی و جفای ساکنان خاک

کاین چنین به قلب آسمان نهان شدید

**

کاش خاک می شدی تا دگر تنی 

در هجوم روزهای دور از تن تو رنگ و بو نمی گرفت

با تن تو خو نمی گرفت

تا دگر زنی در نشیب سینه ات نمی غنود

**

با چه می توان عشق را به بند جاودان کشید

**

کاش چون یاد دل انگیز زنی / می خزیدم به دلت پر تشویش

**

چه می شد اگر ساحلی دور بودم؟ 

شبی با دوبازوی بگشوده ی خود

تو را می ربودم تو را می ربودم

**

من آن شکوفه ی اندوهم/ کز شاخه های یاد تو می رویم

**

من به نومیدی خود معتادم

**

ماه* دل تنهای شب خود بود

داشت در بغض طلایی رنگش می ترکید

**

آنقدر مرده ام که هیچ چیز مرگ مرا دیگر ثابت نمی کند

**

یاسم از صبوری روحم وسیع تر شده بود. 

**

تو مهربانی ات را می بخشیدی/ وقتی که من گرسنه بودم

**

آیا زنی که در کفن انتظار و عصمت خود خاک شده است جوانی من بود؟ 

آیا دوباره من از پله های کنجکاوی خود بالا خواهم رفت؟


هیچ نظری موجود نیست: