۱۶.۴.۰۰

نمایشنامه پلوتوس ج اول دوم و سوم

 سلام پولدار به فقیر بی علت نیست. 

**

ایمان دارم که اولین رنج بشر عشق بوده است. دلم اینجا نیست خودم اینجا هستم. این احساسات لعنتی یقه ام را گرفته اس. از چیزهایی که دوست داشتم متنفر شده ام. هم دوستشان دارم و هم از آنها متنفرم. عشق قول می دهد اما بدترین قول است. اسیرت می کند.درست وقتی دلگرم شده ام ناگهان دلسردم می کند. آخ که خسته شده ام از این همه غم و غصه. با من مثل دریا رفتار می کند، روح بیمار مرا که بدجوری عاشق شده غرق می کند اما خفه نمی کند. 

**

همه خدایان با هم همدستند. 

**

می بینید چطور خدایان با ما بازی می کنند و حتی رویاهای ما نیز در اختیار آنهاست. 

*

اینجا دوست و دشمن را نمی توان تشخیص داد و صداقت بزرگترین گناه است. 

**

ما انسان ها بازیچه ی خدایانیم

**

عشق مایه ی بدبختی است. عاشق به بازار نمی رود با فامیل و همسایه کاری ندارد. او همه ی دوستانش را از دست می دهد. عاشق قدم از قدم نمی تواند بردارد . گور پدرت عشق. 

**

خدایان ثروتمندند و ما انسان ها فقیر و بی نواییم.

*

انسان شجاع به فکر مردم است و وراجی نمی کند یا نبوغش را به رخ مردم نمی کشد. شجاعت، به خودی خود بزرگترین سخنران است. 

هیچ نظری موجود نیست: