کارهای ما غل و زنجیری هستند که خودمان بر دست و پایمان می بندیم.
**
بعضی اوقات تنها راه پیاده کردن یک طرح اصلاحی از کار بر کنار کردن کسانی است که همه به آنها علاقه دارند.
**
شکست بعد از کار سخت با شکوه تر از تلاش نکردن و شکست نخوردن است.
**
شاعر بودن یعنی داشتن روحی که کوچکترین تفاوت اشیا و انسان ها از نظرش دور نماند، روحی که در آن دانش بی درنگ به احساس تبدیل می شود.
**
نمی توانم بفهمم چرا این دین باید مرا از ازادی های یک انسان محروم سازد ، آزادی زیستن در جایی که میل دارم و آزادی امرار معاش از طریق شغل مشروعی که می خواهم انتخاب کنم.
**
نمی توانم قبول کنم تعصباتی که به نظر من احمقانه اند مسیر زندگی ام را تغییر بدهند. دینی را که در بچگی زیر بارش رفتیم و آن وقت معنایش را نمی فهمیدیم می توانند آنقدر کش بدهند که با داغ بردگی فرقی نداشته باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر