۱۴.۱۲.۹۹

رساله دوم جان لاک

 در حالیکه افراد هنوز در وضع حاکمیت طبیعت به سر می بردند، پول را اختراع کردند. فرد اینک می توانست هر اندازه از مواد فاسد شدنی را با پول که فاسد نمی شد معاوضه کند. 

**

خرد،همان قانونی است که به انسان ها می آموزد که آنها با هم برابر و مستقل هستند و هیچ کس نباید آسیبی به جان، سلامت، آزادی و یا مالکیت دیگری وارد آورد. 

در مرحله ی دوم یعنی در جایی که انسان ها دیگر با هم برابر نیستند، "خرد" قانون اخلاقی نیست، بلکه خرد ابزاری است برای محاسبه ی تمهیداتی که باید اندیشیده شود تا از مالکیت نابرابر، محافظت شود و چنین شکلی از کاربرد خرد ، تنها در نزد کسانی یافت می شود که ثروت انبوهی فراهم آورده اند. 

***

جان لاک: من دیگر خویشتن را در جهان نمی بینم اما خودم را طوفانی یافتم که تقریبا تا کنون دوام یافته است. 

**

کتاب های لاک دست آورد سال ها خواندن و مداقه بود. 

**

درس مهمی که جان لاک از قانون طبیعت آموخت آن بود که پیش از آنکه دولت به وجود بیاید، انسان ها در استفاده از حقوق غیرقابل واگذاری خود، آزاد، مستقل و برابر بودند. 

**

یک راه برای محدود ساختن دولت، پیگیری روش تفکیک قوا است.

**

مردم در اثر مقاومت، بیشتر در معرض رنج خودشان هستند تا احقاق حق شان.

**

هیچ خانواده ای در جهان وجود ندارد که ادعا کند کهن ترین خانواده ی جهان و و لاجرم میراث خوار حضرت آدم است. 

**

تفاوت تنها در این است که دزدان بزرگ ، دزدان خرده پا را کیفر می دهند تا انها را مطیع خویش سازند ولی آن بزرگتران مزین به نشانه های افتخار می شوند زیرا آنها برای دستان کوچک عدالت بسیار بزرگند و این دستان قدرتی در اختیار ندارند که چنین متجاوزانی را کیفر دهند. 


هیچ نظری موجود نیست: