۱.۹.۹۷

ماهان کوشیار رضا قاسمی

شروانه: نکند دل گرو کرده؟
مهیار: تا سر گرو نکند، سود نکند
***
کسی که شکاری را اندازد از همه جای آن با رغبت خورد، مگر آنجا که جای زخمِ پیکان است.
***
ماهان: تو را که نه غلی است نه زنجیر چرا نگریختی؟
چگل ماه: غل و زنجیر شیوه ی آدمی است، دیوان طلسم می بندند.
***
مرا آن همه بلا از آن به سر آمد که شک نمی کردم.

هیچ نظری موجود نیست: