۲۲.۶.۹۷

باران یعنی تو بر می گردی

زن زیباست از آن زیباتر ردِ گام هایش در نوشته های ماست...نامه های یک شاعر برای معشوقه اش نامه های او برای تمام زنان است.
***
زن برای من سکه ای پیچیده در پنبه یا کنیزکی نیست. که در حرمسرا چشم به راهم باشد.. من می نویسم تا زن را از چنگ مردان ِ نادانِ قبایل آزاد کنم. نزار قبانی
***
می خواستم با دوست داشتن تو
در تمام حرمسرا ها را بشکنم
و پستان زنان را
از بین دندان مردان نجات دهم
***
نامه های من به تو،
برتر از خود مایند
چرا که نور
برتر از فانوس است
شعر،
برتر از کتاب
***
اگر روزی با مردی رو به رو شوی
کهه از یاخته های تنت
و شکن گیست شعر بسازد
و چون من قادرت کند
با شعر شست و شو کنی
با شعر سرمه بکشی
موهایت را شانه کنی
به تو می گویم: در رفتن با او تردید مکن
چرا که برایم اهمیت ندارد
به من تعلق داشته باشی یا به او
مهم این است که
به شعر تعلق داشته باشی!
***
آب را بی خیس شدن می خواستی
دریا را بی غرقه شدن
بهوده می کوشیدم به تو بفهمانم
که سرگیجه جزیی از دریاست
و در عشق
چیزهایی به جز مرگ هم هست.
***
کسی به حرف هایم گوش نمی دهد عشق من
قُضات، تاریخ گذشته اند
شهود فروخته شده ،
کسی کودک بودنم را نمی فهمد
نزار قبانی

هیچ نظری موجود نیست: