۱۸.۸.۹۶

جزم اندیشی مسیحی

روانکاوی نخست با افراد روان رنجور سر و کار می یابد در حالیکه روانشناسی اجتماعی به گروه افراد هنجار و عادی می پردازد. فرد روان رنجور بر پایه ی این واقعیت تعریف می شود که نمی تواند از نظر روانی با محیط واقعی خود سازگاری یابد. او با واقعیت در ستیز می افتد.
*
نمی توان مردم را از روی اندیشه ها و ایدئولوژی آنان شناخت بلکه به عکس تنها می توان ایدئولوژی و اندیشه ها را از طریق شناخت مردمی که آنها را به وجود آورده و به آنها باور یافته درک نمود.
*
چون خدا به خاطر نبود جسمانی اش مبرا از انتقاد است حاکمان به او تکیه می کنند. حال آنکه خود موجوداتی واقعی و قابل انتقادند.
*
مذهب وظیفه ی بازداری هر گونه استقلال روانی توده را بر عهده می گیرد. وظیفه ی مذهب رام سازی توده ها از نظر فکری و تبدیل آنها به کودکان اجتماعی مقبول و سر به راه برای مقامات و قدرتمندان است.
*
داشتن عقیده یک چیز است و باور چیز دیگر . هر کس می تواند عقیده ای داشته باشد درست مانند دانستن یک زبان خارجی اما آن دسته عقاید که در ساختار شخصیت افراد ریشه دارند و شخصیت از آنها تغذیه می شود و نیرو می گیرد باور به شمار می آیند.

*
برخی واقعا برای آزادی و استقلال مبارزه می کنند و بری از شعارهای آن استفاده می کنند! اما هدفشان استقرار نظام های اقتدارگراست
*
همانطور که فرانسه با پیش فرض و ذهنیت جنگ جهانی اول در جنگ جهانی دوم می جنگید، هر نسلی نیز با پیش فرض و ذهنیت اخلاقیات نسل پیشین با مسائل اخلاقی نسل خود برخورد می کند. نسل ها مسائلی را که توانسته اند حل کنند به خوبی مد نظر می گیرنداما درک نمی کند که بر آنچه که فایق آمده اندمربوط به خودشان نیست و در واقع بی اعتنایی به آنها به معانی موفقیت نیست. آنها در یک جامعه و فرهنگ متحول و دگرگون شونده مسائل جدید را نمی فهمند چون خوشالند که مسائل کهنه از میان رفته اند.
*
اقتدار غیر عقلانی اقتداری است که بر پایه ی زور چه جسمانی و چه عاطفی بنا شده است و کارکرد آن بهره کشی از دیگران به طریق مادی، عاطفی و یا غیره است. اقتدار عقلانی بر پایه ی رقابت بنا شده است و کارکرد آن کمک به شخص دیگر برای انجام یک وظیفه است.
*
برابری شرایطی است که در آن هیچکس نباید وسیله شود بلکه هر کس به رغم سن جنس و رنگ پوست، تمامیتی برای خود است. این تعریف انسانی برابری است که در واقع پایه ی تحول تفاوت ها بوده است. زمانی ما برابریم که مجاز باشیم بدون آنکه مورد تهدید نابربرای قرار گیریم، با هم متفاوت باشیم.
اریک فروم

هیچ نظری موجود نیست: