۲۳.۱۱.۹۵

گالاپاگوس

مانداراکس نه حس داشت و نه به چیزی اهمیت می داد. این مرض در مقایسه با بیشتر اختلالات روانی بیماری نسبتا خفیفی است، و کسانی که به این مرض مبتلا می شوندبه ندرت در بیمارستان بستری می شوند، و نیز انکه مبتلایان به این مرض در واقع در زمره ی خوشبخت ترین ساکنان سیاره زمین اند آن هم به این دلیل که رفتار این گونه مبتلایان تنها مایه ی درد و رنج اطرافیان است و بس.
*
من اعتراض کنان گفتم: اما من هنوز تحقیقاتم تمام نشده است. من شبح بودن را انتخاب کرده بودم، چرا که انجام بسیاری از امور جز حقوق و امتیازات اشباح است: اشباح می توانند افکار دیگران را بخوانند، از واقعیت گذشته ی دیگران با خبر شوند، پشت دیوارها را ببینند، اشباح می توانند در آن ِ واحد در چندجا حاضر باشند، به عمق این یا ان رویداد برسند و بفهمند چه شده است که این یا آن رویداد به وضع کنونی رسیده است و نهایت آنکه اشباح به تمامی دانش بشری دسترسی دارند.
*
هر چه این مردم را بیشتر بشناسی بیشتر دلت به هم می خورد; خردمند ترین آدم های این مملکت ظاهرا تو را به جنگی فرستاده اند که بی سر انجام و بی اجر و مزد و هولناک است و دست آخر هم معلوم نیست دعوا سر چیست، و من به حساب خودم فکر می کردم در این نبردِ تقریبا بی پایان به چنان شناخت طبیعی ازطبیعت آدمیزاد می رسی که تا آخر ابدیت تو را کفایت می کند.
*
زندگی ِ توده ی آدمی چیزی نیست جز درماندگی ِ خاموش /هنری دیوید ئورو
*
فقط یک چیز می دانم و بس: دیگر هیچ وقت عاشق نمی شوم
*
خداحافظ رفیق.توالان داری به دنیای دیگه ای می ری.اون دنیا حتما از این دنیا بهتره، برای اینکه دنیایی از این بدتر نمی شه.
کرت ونه گوت

هیچ نظری موجود نیست: