۳.۱۰.۹۵

نامه های چخوف

اصالت کار نویسنده نه تنها در سبک و شیوه بلکه در نحوه ی تفکر واعتقادات اوست.
*
زندگی گذشت بدون اینکه واقعا زندگی کرده باشم.
*
همسرش الگا به چخوف: آنتون چرا نمی آیی؟ این که این اندازه نسبت به من خونسردی برایم سخت درد آور است.
*
الگا: آنتون عزیز آیا در آرامش به سر می بری. برایم بنویس که آیا با عشق من زیستن زندگی برایت راحت تر است یا فرقی نمی کند؟
آیا درست است که در غرب انسان خودش را سنگین و بی حرکت احساس می کند؟ چقدر آدم های آنجا شیک و ترکه ای هستند همه با سرعت و با وقار راه می روند درست است؟
*
چخوف به الگا: تو برایم نمی نویسی. اگر عاشق کس دیگری شده ای بنویس، تا دیگر جرئت نکنم در عالم خیال تو را ببوسم یا در آغوشت بگیرم. ابلهانه به زندگی ادامه بده و به خدا امیدوار باش. هیچ شکی به خود راه نده.
*
چقدر تو را دوست دارم. هر چند که تو بدون نشانی. خداحافظ.
*
مردم ِخوب هم هستند اما آنها هم جاسوسند.
*
چخوف به الگا: این که عاشق کس دیگری شده ای و به من خیانت کرده ای اهمیتی ندارد.تو را می بخشم، فقط بیا. خواهش می کنم. می شنوی سگ من؟ آخر من تو را دوست دارم می دانی که زندگی بدون تو برایم سخت است.
*
الگا به چخوف: بیشتر برایم بنویس که دوستم داری. از این جمله لذت می برم. به این نتیجه رسیده ام که فقط در صورتی می توانم زندگی کنم که دوستم بدارند.

هیچ نظری موجود نیست: