۲۳.۱۰.۹۱

کاریکلماتور خط


اعصاب صافش خط خطی شد

وجدانش مدام به او خط می داد

یک خط در میان حرف می زد تا فاصله را نفس بکشد

هرروز ِ نبودن معشوق را دور یک شماره خط می کشید تاریخ غمگین می شد

هیچ نظری موجود نیست: