در همه جا صحبت از کارامد کردن بیشتر موسسه های تولیدی و حتی فرهنگی است. گویی حتی در حوزه فکر، انسان ها باید مانند ماشین جوجه کشی، فقط جوجه تولید کنند. انگار دیگر جایی برای حس کردن، همدلی داشتن و به عمق زندگی فرو رفتن، خالی نمانده است. چارلی چاپلین می گوید: ما زیاد فکر می کنیم اما کمتر احساس می کنیم.
پ.ن: یا بهت می گن حوصله درد دلتو نداریم چسناله می کنی برو پیش روانشناس ناله کن. از ادمایی که به رنج های انسانی اسم چسناله می دن بیزارم.
**
لارس اُبرگ می گوید: واژه ها مانند نور خورشید هستند هر مقدار که بیشتر تمرکز یابند بیشتر می سوزانند.
**
در بسیاری از قصه ها و ضرب المثل های مردم جهان رگه هایی از طنز درباره ی پیچیده بودن شخصیت زن وجود دارد. این طنز اگرچه در نگاه اول خنده بر لب هر مرد جای می سازد، اما واقعیت آن است که می توان زخم تاریخی عمیقی را به تماشا آمد.
چرا باید شخصیت زنان معمایی باشد؟ مگر ژن ها و ترکیب های سلولی و گلبولی زنان و یا ساختمان مغز و قلب آنان با مردان چه تفاوت هایی دارد که در میان اقشار زبردست جامعه چنین رفتارهایی نسبت به زن در طول تاریخ شکل گرفته است؟
جهان مردسالار هیچ گاه وقت در جهت شناخت او اختصاص نداده است. یا از زاویه ی همین نگاه حقارت آمیز و تنگ نظرانه مجالی برای اندیشیدن به احساسات زن، در ذهن و زندگی خویش ایجاد نکرده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر