۱۷.۱۲.۹۸

خشونت اسلاوی ژیژک

تروریسم بنیادگرا روی فقر و درماندگی توده ها رشد می کند
***
حقیقت را باید در بیرون از آنچه انجام می دهیم بجوییم
***
نیل گیمن: آیا هرگز عاشق شده اید؟ آیا وحشتناک نیست؟ عشق شما را بسیار آسیب پذیر می سازد. سینه تان را می شکافد و قلب تان را باز می کند و این یعنی کسی می تواند وارد وجودتان شود و شما را به هم بریزد. شما همه ی این دیوارهای دفاعی را به پا می کنید یک زره تمام قد می سازید تا هیچ چیز نتواند به شما صدمه بزند. سپس احمقی که فرقی با دیگر احمق ها ندارد سرزده وارد زندگی احمقانه ی شما می شود و در آن پرسه می زند. شما بخشی از وجودتان را به آنها می دهید. یک روز کار احمقانه ای مانند بوسیدن شما یا لبخند زدن به شما کرده اند و سپس دیگر زندگی تان مال خودتان نیست. عشق گروگان می گیرد. وارد وجودتان می شود. شما را می بلعد و رهایتان می کند تا در تاریکی مویه کنید. عبارت بسیار ساده ای شبیه اینکه" شاید بهتر باشد فقط با هم دوست باشیم" تبدیل به ترکی در شیشه ی قلبتان می شود. عشق صدمه رسان است. نه فقط تخیل تان نه فقط ذهن تان بلکه به روح تان صدمه می زند. عشق دردی است که وارد وجودتان می شود و پاره پاره تان می کند. شخصا از عشق بیزارم.
***
گاه بیگانگی مشکل نیست بلکه راه حل است
***
وقتی نام طلا را بر طلا می گذاریم به طرزی خشونت بار یک فلز را از بافت طبیعی خودش بیرون می کشیم و رویاهای خودمان را در مورد ثروت، قدرت، خلوص روحانی و غیره که هیچ ربطی به واقعیت بلافصل طلا ندارند بر آن باور می کنیم و به آن می خورانیم.
***
امروزه علم همان امنیتی را در اختیار انسان می گذارد که زمانی مذهب برای وی تضمین می کرد.
***
اگر بنیاد گرایان مذهبی امروزی به راستی ایمان داشتند که راه حقیقت را یافته اند چرا باید از انب غیر مومنان تهدیدی احساس می کردند چرا باید بر آنها رشک می بردند؟ بر خلاف بنیادگرایان راستین، شبه بنیادگرایان تروریست از زندگی گناه آۀود غیرمومنان عمیقاناراحت هستند و نسبت به آن کنجکاو و شیفته ی آنند. آنها هنگام مبارزه با دیگریِ گناهکار با وسوسه ی خودشان می جنگند.
***
نه تنها بالای سر هر عمومیتی محتوای خاصی دور می زند  که رنگ و بوی خودش را به آن می بخشد بلکه بالای سر هر نگرش خاصی هم عمومیتی دور می زند که آن را سست و متزلزل می سازد.
***
گاهی کاری نکردن، خشونت بارترین کاری است که می توان کرد. 

هیچ نظری موجود نیست: