۹.۱.۹۹

فراتر از بودن کریستین بوبن

من روشنایی را می جویم که تاب بیاورد. من این روشنایی را در نوشتنِ درباره ی تو می جویم.
***
بچه ها از میان اشتباه های ما می رویند
***
تو برای من همیشه دست نیافتنی بودی، حتی وقتی به من نزدیک بودی. من تو را با علم به این موضوع دوست داشتم
***
نبوغ تو پیش رفتن در اندوه، با اندوه و با کمک اندوه بود.
***
برای تو ناامیدی از عشق راهی بود برای عشق ورزیدن بیش تر
***
مردها همانگونه که به آنها اموخته اند زندگی می کنند. هنگامی که زمان ترک مادرهایشان فرا می رسد می گویند: من حق دارم چندین زن فقط و فقط برای خودم داشته باشم، یک زن برای رختخوابم، یک زن برای سر میزم، یک زن برای فرزندانم، یک زن برای خودم که همواره کودک باقی می مانم./ مردها وقتی ازدواج می کنند دیگر به زنشان فکر نمی کنند. با یک کامپیوتر بازی می کنند، قفسه ای را تعمیر می کنند، چمن ته حیاط را می زنند. این راهی است که آنها برای کناره گیری از زندگی پر تلاطم انتخاب می کنند. با ازدواج برای مردها چیزی تمام می شود. برای زن ها برعکس است با ازدواج چیزی شروع می شود
***
بدی همیشه با ملایمت و بی سر و صدا آغاز می شود، فروتنانه آغاز می شود. بدی خود را در فضایِ زمانِ خود جای می دهد. درست مانند آب زیر در.اول تقریبا چیزی نیست فقط کمی رطوبت بعد وقتی که سیل راه می افتد دیگر خیلی دیر شده است.
***
بین من و دنیا شیشه ای است. نوشتن راهی است برای گذر از این شیشه بی آنکه بشکند
***
کتاب ها تقریبا به اندازه ی سکوت جالب هستند
***
نام حقیقی عشق، سادگی است. عشق مانند مرگ ویژگی های کوچکی را که هر یک از ما به آنها به شدت وابسته ایم و در مورد آنها به دیگران ایراد می گیریم از بین می برد. 

هیچ نظری موجود نیست: