۲۱.۱۲.۹۸

جنگ فلک الافلاک مجموعه آثار شاعران گمنام

علیرضا طبائی
دیدم معیارهای رابطه دیری است
ماهیت حقیقی خود را
از دست داده اند.
***
فتح الله شکیبایی
وقتی که عشق
آیه ی سکس است
و کذب
مایه ی ترفیع
من بانگ عاشقانه ی دل را
در فصل بی طراوت کینه
خاموش می کنم!
و آفتاب هستی خود را
در چهار سوی خطه ی گمنامی
بردار می کشم
***
لیلا کسری
عظیم ترین اعتبار عشقی من
چهره ای استخوانی داشت
و خالی ام اکنون چنان غم انگیز است
که همه ی چهره های استخوانی را
عشق بزرگ خویش می خوانم
***
ژیلا مساعد
عشق را پنهان کردم
مرد
***
چرا مرا به عشق نیالوده اند؟
چرا آن کوچه را که بیشترین سهم ها را
از محبت داشت
به من نشان ندادند؟
***
فروغ جعفری
سکوت ادامه ی تمام پشیمانی ها است
می دانم و سنگ را
جانشین تو خواهم کرد
که زیباتر از تو نیست
اما بزرگوارتر است
چه پاسخی برای سلامم داری؟
من تو را باخته ام
و کلید اعتمادم را
در شب کوچه های تباهی گم کرده ام
***
این خون که در عروق تو جاریست
توجیه درد کیست؟
مهدی سامانی
***
رضا براهنی
اینهایی که د عصرما می گویند فلانی قصیده را سخت شیوا و محکم می سازدمثل  این است که بگویند فلانی سخت زیبا خودکشی می کند به دلیل اینکه زمان قصیده سر آمده است قصیده فرمی است مرده و هیچ حرکت ارتجاعی نمی تواند ما را دوباره به سوی قصیده پرتاب کند.
لئو تولستوی
در جامعه ی ما سه پیز به تولید آثار هنری تقلبی کمک می کند یک پاداش قابل توجهی که هنرمند در ازای آثار خود می گیرند دو نقد هنری سه مدارس هنری/ همان زمان که هنر حرفه شد خصوصیت بزرگ و گرانقدر آن یعنی خلوص و بی ریایی هنر تضعیف شده و تا اندازه ای از میان می رود. هنرمند اگر هنرمند واقعی باشد به وسیله ی آثار خود احساس خویش را به مردم انتقال داده است دیگر منتقد چه چیز را می خواهد توضیح دهد؟
***
احمد شاملو: این جماعتی که چنین چهار چنگولی به وزن چسبیده اند و از وحشت آنکه شعر سپید بر کرسی قبول نشیند خواب و آرام ندارند، بر پی حق نیستند. آنچه را که در نثرهای قوی گفته شده نباید در اشعاری متوسط عرضه کرد نباید تصور کرد که می توان مردم را با قطعه قطعه کردن نثری قوی و نمایاندن آن به صورت شعر فریب داد . اگر وزن را از دست وزن چی بگیری دیگر زیر کدام نقاب پنهان می شوند؟ تا همچنان شاعرشان بشناسند؟ 

هیچ نظری موجود نیست: